چرا به بسيج اهانت ميشود ! ؟ براستي چرا ؟
دلايل متعددي دارد اول اينكه وقتي كسي نميتواند مثل يك بسيجي باشد پس سعي در تخريب وجهه بسيجي ميكند و مثلا با اعلام اينكه : «همه بسيجيان بدنبال امتيازات بسيجي بودن هستند » ، خودش را از ناراحتي و پرسش وجدان خودش نجات ميدهد و راحتتر ميتواند با اين موضوع كنار بيايد زيرا اگر بپذيرد كه بسيجي بودن خوب است ، بايستي به خودش جواب بدهد كه « پس چرا تو بسيجي نيستي ؟ » بنابراين با اهانت و ايراد اتهام به بسيج و بسيجي صورت مسئله را پاك ميكند .
دوما : بنابه فرمايش شهيد بزرگوار بهشتي : « ما راست قامتان جاودانه تاريخ خواهيم ماند » و دشمنان دروني و بيروني ميدانند كه بسيجي عين ايستادگي با قامت راست ميباشد و چون مطابق سليقه آنان عمل نميكنيم پس ناگزير هستند مارا مورد اهانت قرار دهند ، چنانچه مطابق سليقه آنان از در سازش و تسليم وارد ميشديم ديگر با ما مشكلي نداشتند بلكه از ما تعريف هم ميكردند ! كما اينكه آنها از افرادي كه فكر ميكنند مثل ما نيستند و براحتي قابل نفوذ ميباشند ، تعريف و تمجيد هم ميكنند .
سوما : اساسا امروزه باور اينكه يك انسان ميتواند فارغ از نفع و ضرر شخصي خود در جامعه موضع گيري نمايد و فعاليت داشته باشد ، با توجه به طرز فكر عوام ، مشكل است ، پس بجاي پي بردن به چرايي رفتار يك بسيجي بهتر است آنرا تخطئه كنند و نان را به نرخ روز بخورند !.