بسم الله النّور
با سلام و احترام؛
دوستان زیاد میپرسند که «نظرت در مورد آمدن احمدینژاد چیست؟ آمدنش به نفع و به ضرر کیست؟ میماند یا انصراف میدهد و ... ». البته خود نیز در این باره خیلی حرف دارم. این گونه است که در تنگی شدید وقت، نظر خود را فهرستوار عرض میکنم :
1- از وقتی احمدینژاد مغرور شد و برای نخستین بار در برابر مقام معظم ولایت موضع گرفت و سعی کرد دستور معظمله برای برکناری مشایی از معاون اولی را معطل بگذارد، تا به امروز، روز به روز بر انحراف او افزوده و زاویهاش با ولایت بیشتر شده است؛ اکنون این زاویه به اوج خود رسیده و او سبکسرانه پا به عرصه انتخابات گذاشته است.
2- حال سؤال این است که اگر او با ولایت زاویه دارد، چرا از مقام معظم رهبری برای ورود به انتخابات کسب تکلیف کرد؟ پاسخ این است که احمدینژاد که برای جلب همدلی بخش کوچکی از امت حزب الله (که سادهدلتر هستند)، خود را ولایی مینمایاند، از رهبر معظم انقلاب اجازه ورود خواست. برآورد احمدینژاد این بود که حضرت آقا پاسخ صریح نمیدهند و او میتواند از صحبت با امام خامنهای نهایت بهره را ببرد و بگوید: «با رهبری هماهنگ هستم و با ایشان مشورت کردهام»؛ اما پاسخ امام خامنهای نقشهی او را نقش بر آب کرد. این گونه شد که ابتدا نپذیرفت و میگفت اگر نظر رهبری این است چرا علنی نمیگوید؟! این اشتباه محاسباتی دوم احمدینژاد بود که گمان میکرد حضرت آقا حاضر نیستند نظر خود را علنی کنند؛ اما امام خامنهای در 5 مهرماه سال گذشته (5 مهر 1395)، در ابتدای درس خارج فقه خود این موضوع را علنی کردند و در میان فرمایشاتشان، سرپیچی احمدینژاد را هم علنی کردند و فرمودند: «... یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم پشت بلندگو»! دیگر حجت تمام شده بود و احمدینژاد مجبور شد نامهای به اطاعت بنویسد که نمره اش 17 از 20 بود.
3- تنور انتخابات که رو به گرمی میرفت، احمدینژاد نیز به فعالیت انتخاباتی اش میافزود و رفته رفته نشان میداد که بنا دارد از توصیهی امام خامنهای عبور کند. کار به جایی رسید که احمدینژاد محکم پشت سر بقایی ایستاد و نشان داد که حتماً در صحنهی انتخابات حضور خواهد یافت که همین تخطی او از توصیه (بخوانید فرمان) رهبر معظم انقلاب محسوب میشد.
4- احمدینژاد به همراه بقایی و مشایی وارد ستاد انتخابات کشور شد و سپس به قول خودش، برای حمایت از بقایی ثبت نام کرد. حتی اگر احمدینژاد ثبت نام هم نمیکرد، حمایت علنی و جدی از بقایی، که به نیابت از احمدینژاد وارد صحنه شده بود، ورود احمدینژاد به انتخابات محسوب میشد، چه برسد به الان که او رسماً ثبت نام کرده است؛ پس احمدینژاد رسماً با نظر امام خامنهای مخالفت کرده و هیچ عذر، بهانه و توجیهی هم قابل قبول نیست. بنده در چند سال گذشته بیشترین توهین ها را از کسانی شنیدهام که خود را و احمدینژاد را در خط ولایت میدانسته و بندهی حقیر را به نفهمی متهم کردهاند؛ خدا را شکر که زمان سپری شد و احمدینژاد با دست خود ماسک را از چهره برداشت تا همگان عدم وفاداری او به ولایت را ببینند.
5- برای این پرسش که آیا احمدینژاد در صحنه میماند یا نه، بنده پاسخ دارم، اگرچه معتقدم او خود جواب این سؤال را نمیداند! احمدینژاد مطمئن است که بقایی رد صلاحیت میشود، برای همین هم مرتباً میگوید که آمدهام از او حمایت کنم و در بارهی ردصلاحیت او سکوت نخواهم کرد. ثبت نام احمدینژاد برای این است که در وقت خود به جو عمومی جامعه مراجعه کند و ببیند میتواند در عرصه بماند یا نه؟! بنده معتقدم سرانجام او مسیر اشتباه را انتخاب میکند و با گرد و غبار طرفداران معدود خود، گمان میبرد که خبری شده و میماند تا ببازد؛ میماند تا ببازد و شاید به خود بیاید! البته همهی این گمانه زنیها در صورتی است که احمدینژاد ردصلاحیت نشود، چرا که احتمال رد شدن صلاحیت او نیز وجود دارد.
6- آمدن و ماندن احمدینژاد قطعاً به نفع روحانی است و به نظرم احمدینژاد خود نیز این موضوع را میداند و چه بسا به خاطر انتقام از منتقدین ولایی خود دست به این کار زده باشد. در اینجا سه دلیل برای این گمانه عرض میکنم: الف- ورود احمدینژاد به انتخابات باعث ایجاد یک نوع هیاهو میشود و قبلاً در همین صفحه عرض کرده بودم که هر نوع جنجال و هیاهو به ازدیاد آرای روحانی منجر میشود. ب- از طرفی روحانی میتواند احمدینژاد را به عنوان لولو به طرفداران خود معرفی کند و آنها را بترساند. بدین گونه جماعتی که از کم کاری و ناتوانی دولت تدبیر و کلید به ستوه آمدهاند و قصد حمایت مجدد از روحانی را ندارند؛ از ترس انتخاب احمدینژاد مجدداً به صحنه آمده، به روحانی رأی خواهند داد. ج- بخشی از امت حزب الله که میخواهند به نامزد مورد تأیید جمنا (مثلاً آیت الله رئیسی) رأی بدهند، با این که خطاهای احمدینژاد را میدانند، با این استدلالِ غلط که «فقط احمدینژاد میتواند مقابل روحانی رأی جمع کند»، به غلط به احمدینژاد رأی خواهند داد.
7- در نهایت احمدینژاد رأی نخواهد آورد و به شدت شکست خواهد خورد. بنده شخصاً منتظر چنین روزی هستم و تا قبل از توصیهی مقام معظم ولایت، خداخدا میکردم که احمدینژاد بیاید تا وزنش معلوم شود و سپس برود گوشهای بنشیند. اکنون نیز اگر احمدینژاد انصراف ندهد، امیدوارم صلاحیت او تأیید شود تا محمود احمدینژاد نتیجهی کار غلط خود را ببیند!
8- پرسش بعدی این است که بعد از شکستِ احمدینژاد چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا او به قانون تمکین میکند یا جماعتی را به کف خیابان خواهد کشاند؟ در پاسخ باید عرض شود که بنده معتقدم اگرچه ممکن است احمدینژاد کمی شلوغ کند، اما او در این مقطع فتنهانگیزی نخواهد کرد. همان گونه که عرض کردم، زاویهی احمدینژاد با ولایت روز به روز بیشتر میشود و اکنون به حدی نرسیده که به فتنهای علیه نظام دامن بزند. بنده گمان میکنم که اگر عمری از او باقی باشد و اگر مسیر سیاسی خود را اصلاح نکند، شاید 5-4 سال بعد این اتفاق بیفتد.
9- همچنان معتقدم که طراح و مجری فتنه بعدی نیز مدعیان اصلاحات و اعتدال خواهند بود و شاید این اتفاق در سال 98 حادث شود.