بسم الله النّور
پیش درآمد: این یادداشت در تاریخ شنبه 19 مهر 1399 در وبلاگ قبلی درج شده بود.
اگر نظر، پیام و یا سؤالی ثبت بفرمایید، مطالعه و پاسخ داده خواهد شد.
درست شش روز قبل از محرّم امسال، یعنی صبح روز جمعه 24 مرداد 1399، برای نخستین بار به زیارت سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رفتم. یک سفرنامه مفصل و طولانی در باره این مأموریت باید نوشت، اما در این مجال فقط به ذکر چند نکته بسنده میکنم:
1- آنها که با پای پیاده به زیارت اربعین رفتهاند میدانند که در این سفر، همه چیز طبق خواسته زائر به بهترین شکل فراهم میشود؛ خدا شاهد است که سفر به کرمان و زیارت حاج قاسم نیز از ابتدا تا به انتها همین گونه بود! همه چیز طبق خواسته این حقیر و به بهترین شکل فراهم میگشت.
2- مردم کرمان بعد از شهادت حاج قاسم، صاحب افتخار و غروری مقدّس شدهاند و عزت خود را از سردار میدانند؛ به همین مناسبت احترام زائران سردار را به خوبی نگه میدارند. در میدان شهدای کرمان، از یک افسر راهنمایی سراغ از مسیر گلزار شهدا گرفتم. ایشان همان لحظه به خودرویی که سرعت زیادی داشت ایست داده بود. به بنده گفت: «چند لحظه صبر کن». سپس نصیحتی به راننده جوان کرد، برگ جریمهای تحویلش داد و سراغ ما آمد و نشانی را با حوصله و دقت بیان نمود.
افسر، دهه ششم عمر خود را سپری میکرد و دقیق و باهوش مینمود. با عقل ناقص خود گمان میکنم که در ناصیهاش نور تقوا و نماز میدرخشید. از حال و هوای ما فهمیده بود که مقصدمان کجاست، اما انگار برای همدلی پرسید: «به زیارت حاج قاسم میروید؟» و وقتی با پاسخ مثبت بنده روبهرو شد، در حالی که شاید خودش بارها و بارها به زیارت سردار رفته بود و هرچند از آن نقطه تا مزار حاج قاسم، فقط چهار و نیم کیلومتر فاصله بود، به این حقیر گفت: «خوش آمدید، سلام مرا هم به حاج قاسم برسانید» و بلافاصله با یک احترام نظامی بسیار رسمی ما را بدرقه کرد.
3- کنار مزار سردار و در سایه روحفزای شجره طیبه شهادتش، میشد دقایقی به قرآن و ذکر پناه برد، سبک شد و به آرامش رسید؛ اما وداع که میکردی و دور میشدی، دوباره غمی سنگین از داغ فراق حاج قاسم سلیمانی، قلبت را میفشرد و مجبور میشدی بازگردی و دوباره دقایقی مهمان حاج قاسم باشی.
برای یکی از دوستان که این حال و هوا را نوشتم، گفت: «اینکه میگویی شبیه کربلاست!»؛ به او گفتم: «در کنار تمام شباهتها، دلیل عمدهاش این است که انتقام هر دو، هنوز گرفته نشده»!
4- این بخش را به حساب جنون اینجانب بگذارید: به حاج قاسم عرض کردم: «به نیابت از رهبر عزیزمان، امام خامنهای، به زیارت شما آمدهام». حاج قاسم فرمود: «کار خوبی کردی، اما آقا همیشه پیش ماست».
دعا بفرمایید.