نیروی انتظامی چه وظیفه ای دارد؟ برای چه هزینه بیت المال صرف این نیرو می شود؟ جماعتی منافق در در روز عاشورا به خیابان می ریزند، به عزاداران امام حسین(ع) حمله می کنند، سوت و کف می زنند و شادی می کنند و اموال بیت المال و مردم را نابود می کنند و آتش می زنند و پلیس تماشا می کند. خدایا این درد را به کجا ببریم که قرآن را آتش می زنند و مأموران ناجا تماشا می کنند. از آن بدتر، به ناجا حمله می شود و پاسگاه و خودروش را آتش می زنند و ناجا تماشا می کند. از آن هم بدتر. ده نفر به گروه پلیس مجهز به لباس ایمنی و سپر به دست حمله می کنند و مأموران شجاع! ناجا باتوم و سپر را رها می کنند و فرار می کنند. ذلت تا به کجا؟ تو را به خدا این همه خجالتمان ندهید. مردانه بایستید. منافقین از وقتی که مطمئن هستند شما فرار می کنید پررو شده اند و با اطمینان به طرفتان می دوند. از وقتی فهمیده اند که مماشات می کنید و خطری تهدیدشان نمی کند با جرئت به سمت شما می آیند. بایستید. با آنها که به اسلام و نظام حمله ور شده اند و به شما حمله کرده اند درگیر شوید و آنها را از پای درآورید و دستگیر کنید. از چه می ترسید؟ کتک بخورید؟ خوب بخورید! پس برای چه این لباس را به تن کرده اید؟ از کشته شدن می ترسید؟ مگر خون شما از شهیدان این مردم رنگین تر است؟! این ننگ را به ملت بزرگ ایران تحمیل نکنید! فرار نکنید! اگر هم خیلی جانتان را دوست دارید، تیراندازی کنید. مگر در فقه اسلام پاسخ بغی روشن نیست؟ کسانی که با پول و سازماندهی دشمنان دین خدا شورش می کنند، به مقدسات و مخصوصاً به قرآن جسارت می کنند، تیم های ترور تشکیل می دهند و برای شعله ورتر کردن فتنه از کشتن مردم هم روی گردان نیستند، باید با ضرب شصت ناجا مواجه شوند و اگر نمی توانید با سلاح سرد از پسشان برآیید، باید از سلاح گرم استفاده کنید. نگذارید که این خفت دامن ما را بگیرد. و اگر نمی توانید در برابر منافقین بایستید و اگر باز هم می خواهید فرار را بر قرار ترجیح دهید، پس لطفاً این مسئولیت را به خود مردم بسپارید. بسیج که نمرده است!
غزه در آتش میسوزد اما تنها نیست. غزه بسیجیان ایران را دارد. ما با غزه هستیم. اگر مجامع بین المللی را سکوتی مرگبار فرا گرفته چه باک؟ بسیج زنده است و آماده. بسیج زنده است و آماده. گوش ما به فرمان فرمانده کل قوا و نگاه نگرانمان به تحولات غزه است. اگر پادشاهان عرب به اسلام و بشریت و به مردم عرب خیانت میکنند و با دیوان و ددان همپیمان گشتهاند چه باک؟ بسیج زنده است و به موقعش بساط ظلم و جنایت صهیونیزم بین الملل را برخواهد چید.
ما بسیجیان، یعنی ما ملت ایران، خود را در کنار برادران و خواهران فلسطینیمان میدانیم. دیروز در راهپیمایی همگانی خروش خود را با اشک و نالهی کودکان غزه همراه کردیم و فردا به صف صهیونیزم یورش خواهیم برد و یقین داریم که رژیم صهیونیستی نابود و فلسطین پیروز است.
غزه از نگاه نامحرمانه [+]
غزه در انتظار فریاد شماست [+]
ثبت شده در پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی [+]
پیشتر برای واگذاری این وبلاگ اعلام آمادگی شده بود. درخواست دوستانی که منتظرشان بودم با تأخیر رسید و به دلیل سکوت این وبلاگ، درخواستها دیده نشد. اکنون انصاف نیست که این وبلاگ به حال خود رها شود، لذا مجدداً به روزرسانی خواهد شد. از دوستانی که با لینک و درج نظرات از ما حمایت کردند تشکر میکنم. همچنین دوستانی که برای دراختیار داشتن این آدرس ابراز تمایل کردهاند مورد احترام بنده هستند.
پیام ما به آن دسته از هموطنانی که ادای کلمات زشت و فحاشی را پیشهی خود کردهاند نیز این است که برای شخصیت خود حرمت قائل شوید و نگاهتان به خادمان این ملت توأم با انصاف و بزرگمنشی باشد.
در پایان از زحمات برادری که در ایجاد و فعالیت این وبلاگ زحمات زیادی متقبل شدند و همچنان مرهون عنایت ایشان هستیم، صمیمانه و خاضعانه تشکر می شود.
با ما همراه شوید.
دوستانی که تمایل دارند این آدرس را در اختیار داشته باشند و به دلخواه خود به روز کنند، لطفاً کامنت بگذارند.
حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) فرموده اند:«اگر سپاه نبود کشور هم نبود.» همچنین می فرمایند:«ای کاش من هم یک پاسدار بودم.»
شما در مورد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چه نظری دارید؟
هر گاه دشمنان می خواهند به مردم ایران حمله کنند، ولی خجالت می کشند به بسیج حمله می کنند. اگر مستقیماً به مردم حمله کنند، شعارها و پز مردمسالاری شان خدشه دار می شود. دشمن می داند که شور انقلابی و مذهبی مردم ایران در بسیج متبلور است و بسیجیان فرزندان این ملت بزرگ و اسلامی هستند. به ویژه در ایام سرنوشت ساز، مثل ایام انتخابات، دشمن که می داند باید آماده تودهنی خوردن از امت مسلمان ایران باشد، از فعالیت بسیج (بخوانید از فعالیت همه مردم ایران) خرده می گیرد و اندک دنیاطلبان داخلی که مسیرشان از مردم و آرمان های نظام جمهوری اسلامی جداست، به القائات دشمن دامن می زنند و بسیج را (یعنی مردم ایران را) محکوم می کنند! مگر بسیجیان کیستند؟ به پایگاه های بسیج که وارد شوی، بسیجیان را می ببینی که یکی دکتر است، یکی دانش آموز، یکی طلبه است و دیگری مهندس و یکی دانشجو و دیگری راننده است یا شغل آزاد دارد. همه اینها از وقت و توان خود مایه می گذارند و بدون چشم داشت مادی و ایثارگرانه در خدمت مردم و اوامر ولی امر مسلمین هستند. بسیجی با روحیه فداکاری و ایثار، در تمام میدان های خطر حاضر می شود و آماده است از مال و جان و تمام دارایی های خود بگذرد تا ایران اسلامی سربلند بماند و آرمان های انقلاب و شهیدان و امام خمینی (ره) پاس داشته شود. رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرموده اند:
چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می شود؟ بسیج را که در خور تشویق و تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بیمهری قرار میدهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی، و بالاخره از همه در اعتلای پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی میدانند به جِد با بسیج دشمن اند، امّا دشمنی آنها فایدهای ندارد.
اگر بخواهیم مفهوم بسیج و بسیجی را در ادبیات انقلاب اسلامی جستجو کنیم، چاره ای جز بیان مراد حضرت امام (ره) از بسیج و بسیجی نداریم. بسیج در اندیشه امام(ره) نهادی است اجتماعی با ابعاد متعدد. در این نگرش بسیج دیگر صرفاً سازمانی نظامی نیست که فقط در زمان جنگ و برای دفاع در مقابل دشمن شکل گرفته باشد، بلکه نهادی است وسیع و پاسخگوی نیازهای اساسی و حیاتی جامعه و با اجزای دیگر نظام، چنان هماهنگی و پیوند دارد که انفصال آن جز با انحلال جامعه اسلامی متصور نیست. بسیج در صورتی می تواند نهادی جامع و شامل جهات متعدد و پایدار شناخته شود که نیازهای دایمی و باورها و ارزش های فرهنگی پدید آورنده آن به روشنی تعریف شوند، این نیازها ممکن است اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و یا نظامی باشند.
به فرموده امام(ره) « بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام ونشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.» ادامه مطلب...
الآن که این مطلب را می نویسم، دیگر تقریباً تمام وبلاگ نویسان ماجرای کهف الشهداء را می دانند. ماجرای نامردمی ِ مردم ولنجک با شهیدان و پناه گرفتن شهیدانمان در غار، آن هم شهدای مظلومی که نشان در بی نشانی یافته اند. این حکایت به اندازه کافی عبرت آموز هست. آن هم پناه گرفتنی که با مراجعه به قرآن و رویت آیه ای که به اصحاب کهف اشاره دارد تحقق می یابد. من هم می خواهم بگویم که حتی اگر این استخاره نبود، ادامهی یادداشت ...
به نام خدا به یاد خدا و برای خدا
سخن نخست: با استعانت از پروردگار، ادای تکلیف در وبلاگ بسیج را آغاز می کنیم. در این وبلاگ خواهیم کوشید با توجه به آرمان های امام خمینی (ره) و شهدای گلگون کفن و با بهره گیری از رهنمودهای مقام معظم رهبری، قدمی در حد توان و وسع خود در جهت پیشرفت کشور برداریم. تمام نیروهای مومن و حزب اللهی کشور بسیجی اند و بسیجی بودن به معنای پاکبازی و ایثار و فداکاری در راه خداست و از این روست که بسیج اینک در تمام عرصه های علمی، ادبی، هنری، سیاسی، فناوری، اقتصادی، نظامی و ... فعالیت مستمر و موثر دارد. ما نیز خواهیم کوشید در همه زمینه ها مطلب بنویسیم و با دیگر وبلاگ نوبسان ارتباط برقرار کنیم.
راهنماییهای ارزندهی شما یاریگر ما خواهد بود.